این «بمب پرنده» شگفت انگیز، ۱۰ میلیون نفر را کشت!
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۰۴۱۸۶
بدن خفاشها در مقایسه با دیگر پستانداران، میزبان ویروسهای بیشتری است و این موضوع باعث بدنامی آنها شده است. این ویروسها برای دیگران خطرناک هستند، اما برای خودشان نه! این اتفاق عجیبی بود که از زمان شیوع کووید ۱۹ در انسانها، توجهها را به خود جلب کرد. بر اساس آمار رسمی بیش از ۶.۷ میلیون نفر و بر اساس امار غیر رسمی بیش از ده میلیون نفر بر اثر کرونا در جهان فوت کرده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بسیاری از دانشمندان بر این باورند که ویروس کرونا SARS-CoV-۲ از خفاشها، به طور مستقیم و یا از طریق میزبانهای واسطه در بدن سایر موجودات، به انسانها منتقل شده است. یک تیم تحقیقاتی به دنبال ایجاد مقادیر زیادی از بافتهای خفاشها هستند تا بتوانند بفهمند که چرا این حیوانات پرنده تا این حد ویروس دوست هستند. آنها گزارش دادند که موفق شدهاند سلولهای خفاش بالغ را به سلولهای بنیادی همه کارهای تبدیل کنند که میتواند انواع مختلفی از بافتها را تشکیل دهد.
گزارش پیشرفت این پروژه که در مجله Cell منتشر شده ، بسیاری از دانشمندان خفاششناس را به وجد آورده است. لینفا وانگ، یک محقق ویروس کرونا در خفاشها، در دانشکده پزشکی Duke-NUS در سنگاپور میگوید:«اگر این کار بتواند به راحتی توسط گروههای تحقیقاتی دیگر در گونههای مختلف خفاشها بازتولید شود، بسیار موثر و کارآمد خواهد بود.» مطالعات اولیه روی سلولهای بنیادی خفاشها نشان داده است که این حیوانات نه تنها ویروسها را نگه داری میکنند، بلکه در واقع به آنها اجازه میدهند تا فعال بمانند. و احتمالا انجام این کار به این دلیل است که برای این میزبانان مزیتهایی دارد.
شروع تحقیقات بر روی خفاش ها
انجام این کار جدید، از بهار سال ۲۰۲۰ ، یعنی از زمان آغاز همهگیری کووید۱۹، شروع شد. توماس زواکا، محقق سلولهای بنیادی دانشکده پزشکی ایکان در کوه سینا، به این موضوع علاقهمند شد که چرا خفاشها حامل این همه ویروسهایی هستند که میتوانند باعث ایجاد بیماری در انسانها شوند. اما محققانی که در این مورد مطالعه میکنند، با این واقعیت روبرو شدند که گرفتن نمونه از خفاشها و مطالعه بر روی آنها درآزمایشگاه کار دشواری است. وانگ میگوید:«حتی با وجود یک کلونی در حال تولید مثل، همچنان به دست آوردن میزان کافی از این سلولها که بتوانیم برای آزمایشهای خاص و مکرر از آنها استفاده کنیم، بسیار چالش برانگیز است.»
زواکا، قصد داشت برای حل این مشکل، سلولهای بنیادی خفاش را بسازد، تا بتوان آنها را در آزمایشگاه نگهداری کرده و در صورت نیاز آنها را به انواع خاصی از بافتها تبدیل کرد. برخی از محققان سالها پیش ادعا کرده بودند که این کار را انجام دادهاند، اما کار آنها هرگز مجدد باز تولید نشده بود.
اما با قرنطینه شدن بیشتر نقاط جهان به دلیل شیوع کووید ۱۹، زواکا ابتدا باید راهحلی برای چگونگی رساندن بافت خفاش به آزمایشگاه خود را پیدا میکرد. سرانجام خاویر ژوست، زیست شناس تکاملی در شورای ملی تحقیقات اسپانیا، موافقت کرد تا نمونههایی از کلونی خفاشهای نعل اسبی بزرگتری که در سویل، مشغول مطالعه بر روی آنها بود را برای زواکا بفرستد. ژوست برای اینکه این بافتهای تازه بتوانند از پرواز طولانی جان سالم به در ببرند، به فرودگاه مادرید رفت و موفق شد آنها را در یکی از معدود پروازهایی که از اقیانوس اطلس عبور میکرد، برای زواکا ارسال کند. زواکا در آزمایشگاه خود در شهر نیویورک سعی کرد تا از روشهای محقق ژاپنی، شینیا یاماناکا، بهره بگیرد تا سلولهای پستانداران بالغ را به حالت اولیه(شبیه سلولهای بنیادی) برگرداند. اما دستور ساخت این سلولهای بنیادی پرتوان القایی (iPS)، بر روی نمونههای خفاشها جواب نداد.
آزمایش بر روی گونههای مختلف خفاشها
با این حال، سرانجام زواکا و همکارانش پس از ماهها توانستند با تغییر دادن فرمولها، ترکیبی از عوامل موثر را پیدا کنند. با انجام چندین آزمایش، از جمله تفکیک کردن سلولهای تغییر شکل داده خفاشها به انواع مختلف سلولهای دیگر، متوجه شدند که آنها در واقع سلولهای پرتوان هستند. سپس محققان این روش را با سلولهای گونههای مختلف خفاشها، از جمله «خفاش گوش موشی بزرگ» تکرار کردند و نتایج مشابهی به دست آورند. زواکا میگوید:«این دو خفاش از نظر تکاملی بسیار با هم تفاوت دارند. بنابراین نتایج به ما نشان دادند که احتمالا پروتکلهای ما در مورد بسیاری از خفاشهای مختلف صدق خواهد کرد.»
تیم زواکا در حین مطالعه این سلولها متوجه نکته جالبی شدند. برخی از ویروسهای خاص میتوانند نسخههایی از ژنهای خود را وارد ژنوم سلولهای انسان یا موش کنند، و این توالی ویروسی گاهی باعث دوباره بیدار شدن سلولهایی میشوند که در حالت پرتوان هستند. زمانی که زواکا و همکارانش به دنبال بقایای این توالی ویروسی در سلولهای بنیادی پرتوان القایی خفاش بودند، نسخههای فعال متعدد و همچنین برخی پروتئینهایی تولید شده توسط این توالیها را پیدا کردند.
زواکا بر این باور است که خفاشها این توالیهای فعال را محدود نمیکنند، زیرا تکثیر آنها ممکن است به عنوان یک استراتژی دفاعی، و یا نوعی خود واکسینه کردن در برابر سایر ویروسها عمل کند. او میگوید:«تعداد این توالیهای ویروسی واقعا تعجبآور است.»
سایر محققانی که در مورد خفاشها مطالعه میکنند هشدار میدهند که در حال حاضرحدس و گمانهایی در این رابطه باقی میمانند. وانگ میگوید: دانشمندان قبلا بر این عقیده بودند که یک نوع رابطه همزیستی بین ویروسها و خفاشها وجود دارد، اما اثبات آن سخت است.
به عقیده کوین اولیوال، محقق خفاشها در تیم EcoHealth Alliance، که یک گروه تحقیقاتی غیرانتفاعی مستقر در نیویورک است، در واقع دادههای موجود در مقاله جدید منتشر شده در Cell آنقدر محدود هستند که نمیتوان به این نتیجه رسید که سلولهای بنیادی خفاشها در نحوه مواجه با توالیهای ویروسی یکپارچه یا درونی، خاص هستند. اما او فکر میکند که تکنیک جدید سلول های بنیادی میتواند به انجام مطالعات مشابهی برای دستیافتن به توالی ویروسی در طیف گستردهای از پستانداران دیگر کمک کند. او میگوید:«آن زمان است که باید ببینیم آیا خفاشها از این نظر، بالاتر از حد متوسط هستند یا خیر!»
با این حال، دانشمندان خفاششناس بسیار مشتاق هستند که بالاخره بتوانند دستورالعملی برای تولید سلولهای iPSخفاشها داشته باشند. وینسنت مانستر، ویروش شناس موسسه ملی آلرژی و بیماریهای عفونی ایالات متحده میگوید:« در حال حاضر، تیم من در حال بررسی این هستند که چگونه میتوانیم از این سلولهای پرتوان استفاده کنیم.»
جیکوب هانا، محقق سلولهای بنیادی در موسسه علوم Weizmann میگوید:«این یک مقاله فوقالعاده عالی است. بدون شک این تحقیقات به یک پلتفرم پرکاربرد تبدیل خواهد شد.»
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: سلول های بنیادی سلول ها ویروس ها توالی ها بافت ها خفاش ها بر روی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۰۴۱۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستان شگفتانگیز یک معلم در«مدیر مدرسه شریعت»/ از مبارزه با بهائیت تا تربیت چوپانی که مدیر مدرسه شد
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری آنا، کتاب «مدیر مدرسه شریعت» داستان زندگی معلم شهید محمد ترابنژاد است که رحیم مخدومی نویسنده نام آشنا و صاحب سبک کشورمان آن را نوشته و انتشارات «رسول آفتاب» آن را منتشر کرده است. به مناسبت گرامیداشت هفته مقام معلم، گپوگفتی درباره شخصیت و زندگی این معلم شهید با نویسنده این کتاب داشتیم که در ادامه با هم میخوانیم:
آقای مخدومی! در هفته بزرگداشت مقام معلم هستیم. از شما کتابی با عنوان مدیر مدرسه شریعت منتشر شده که موضوعش زندگی یک معلم شهید است. درباره این کتاب توضیح میدهید؟
کتاب «مدیر مدرسه شریعت» به معرفی یک معلم شهید به نام محمد ترابنژاد پرداخته است. شهید تراب نژاد از معلمان استان مازندران و شهرستان ساری است.
ایشان در دهه چهل معلم میشود و با توجه به اینکه فضا، فضای دوران طاغوت است کارهایی انجام میدهد که خیلی شگفتانگیز هستند و غالباً انتظار از یک شهروند جمهوری اسلامی میرود که این چنین بصیر باشد و جهادی کار کند. چون در نظام جمهوری اسلامی زمینه برای روحیه جهادی خیلی افزایش پیدا کرد. الگوها فراوان و تشویقها فراوان شد، اما در دهه چهل که خبر از اینها نبود و نه تنها خبری نبود بلکه موانع زیاد بود تا اتفاقاً شهید محمد تراب نژاد جهادی زندگی نکند.
درباره این زندگی جهادی و فعالیتهای این معلم شهید بیشتر توضیح میدهید؟
یکی از مواردی که ایشان به آن ورود پیدا میکند مبارزه با بهائیت است. او شناختی از بهائیت نداشته، اما خودش را ملزم میکند تا آشنایی پیدا کند. سراغ استاد میرود و یک گروه تشکیل میدهد و جلساتی را پای تدریس استاد مینشیند.
کتابهایی را میخواند تا به این جبهه آگاهانه ورود پیدا کند و در کار خودش انقدر حرفهای عمل میکند که حتی یک فرد را به عنوان نفوذی در میان این فرق میفرستند و این فرد هم تا انتها جلو میرود، به گونهای که برایش مشکلاتی هم ایجاد میشود. اما مثل شهید بزرگوار حسن باقری که در دوران دفاع مقدس در قلب دشمن و تا پشت جبهههای دشمن میرفت تا بتواند شناسایی درستی انجام بدهد و از این شناسایی درست برای ضربه زدن به دشمن به بهترین شکل استفاده کند، محمد تراب نژاد هم در مبارزه با بهائیت این شیوه را اتخاذ کرد و کار به جایی میرسد که ساواک مطلع میشود.
چرا برای ساواک فرقه بهاییت مهم بوده؟
بهاییت زاییده ساواک و ساواک زاییده صهیونیسم است. به همین دلیل ممانعتها از طرف ساواک شروع میشود؛ اذیتها، بازداشتها، احضارها و بازجوییها. محمد تراب نژاد در عین این فعالیتها یک معلم است و با اولین خاطرهای که برای حضور در اولین مدرسه براش رخ میدهد، نشان میدهد که معلمی را به عنوان شغل انتخاب نکرده است.
نگاه شهید تراب نژاد به معلمی اگر شغل نبود پس چه بود؟
تعبیر زیبایی معلم شهید رجایی دارد که میگوید:«اگر معلمی شغل توست رهایش کن». یعنی انتظار شهید رجایی این است که معلمی برای یک معلم عشق باشد. برای شهید ترابنژاد هم این چنین بود. برای اینکه خودش را برساند به آن مدرسهای که معلمش بود و در دوردست و در روستاهای دور افتاده قرار داشت باید با اسب و قاطر میرفت و از رودخانه عبور میکرد. خیلی سختی میکشید؛ به گونهای که یک بار گرفتار سیلاب میشود و تا آستانه مرگ پیش میرود و مدتها بابت این قضیه بیمار میشود، اما باز همچنان با عشق ادامه میدهد.
اینکه معلمی یک نوع عشق برای این شهید بوده را به چه شکلهای دیگر در رفتار و منشش بروز میدهد؟
در آن مدرسهای که ایشان مدیر میشود، مدیری نبوده است، چون تعداد افرادی که باید در مدرسه ایفای نقش میکردند، کم بودند. محمد تراب نژاد هم مدیریت داشته و هم تدریس میکرده است. این شهید از جمله افرادی نبود که بنشیند سر کلاس و هرکس ثبت نام کرده بیاد و به او درس بدهد. در روستا رصد میکرده ببیند که چه کسی باید الان سر کلاس باشد و نیست. با خانوادهها صحبت میکرد تا راضی شوند و فرزندشان را به مدرسه بفرستند.
اتفاق شیرینی که رخ میدهد این است که یکی از همین بچهها که چوپان بوده و خانواده اجازه نمیداده مدرسه بیاید با پا در میانی محمد تراب نژاد مدرسه میآید و بعد معلم میشود و مدیر میشود و همین فرد جای محمد تراب نژاد مدیر همین مدرسه میشود. خاطرات این فرد هم در کتاب مدیر مدرسه شریعت آمده است.
این مدرسه که نام کتاب هم از آن وام گرفته شده، مدرسه شریعت است؟
نه. محمد تراب نژاد با وجود همه این فعالیتها باز هم احساس میکند که این کار کم است و باید عمیقتر و ریشهایتر کار کند به همین خاطر او در دوران طاغوت یک مدرسه اسلامی به نام شریعت تأسیس میکند که نام کتاب هم برگرفته از همین مدرسه است.
او آنقدر در این مدرسه زیبا کار میکند که روسای ادارات در دوران طاغوت هم ترجیح میدهند بچههای خودشان را در مدرسه شریعت ثبت نام کنند تا در مدارس دیگر. این شهید هیئت خانگی راه اندازی میکند و با دعای ندبه، هم روی دانش آموزان هم روی معلمها کار میکند. از طرف دیگر او یک جوان بسیار شاداب، بشاش، کاری و ورزشی بوده و در ورزش کشتی قهرمان استان بوده است و همین باعث جذب افراد بسیاری به سمت او میشود.
ظاهراً این شهیددیداری هم با مقام معظم رهبری داشته است، جریان این دیدار چیست؟
بله. آوازه فعالیتهای محمد تراب نژاد به گوش مقام معظم رهبری در مشهد مقدس میرسد و یک روز اتفاقاً تشریف میبرند ساری و در مسجد جامع ساری با این شهید و جوانهایی که با او فعالیت میکردند، جلسه میگذارند و گفتگو میکنند و گزارش میگیرند. حضرت آقا جنس شناس بوده و این افراد را شناسایی و حمایت میکرده است و راجع به شهید تراب نژاد و دوستانش هم چیزهایی میشنوند که منجر به یک دیدار و یک جلسه میشود.
در ابتدای صحبتهایتان اشاره کردید که این معلم شهید اهل کار جهادی هم بوده. در این باره هم توضیح میدهید؟
همه این فعالیتها مانع از این نبود که محمد تراب نژاد به فکر محرومین و مستضعفین و کارهای جهادی نباشد. افرادی که شاید روحیه کار مبارزاتی و انقلابی ندارند، اما انسان دوست و عاطفی هستند کمک به همنوع را دوست دارند، چه برسد به شخصیتی مثل شهید تراب نژاد. این شهید افرادی با روحیه کمک به دیگران را بسیج میکند و به روستاها میروند وکارهای عمرانی برای نیازمندان انجام میدهند.
از ماجرای شهادت این شهید هم میگویید؟
شهادت محمد تراب نژاد هم مثل زندگیاش خیلی زیباست. در ایام تعطیلات نوروز که وقت استراحت معلمهاست و این ایام تعطیلات را معمولاً برای دید و بازدید و گشت و گذار سپری میکنند، محمد تراب نژاد در دورانی که انقلاب پیروز شده و دوران دفاع مقدس است و آرام و قرار ندارد و میداند رزمندههایی که در جبههها هستند، هم پدر و مادر دارند و آنها هم دید و بازدید را دوست دارند؛ بنابراین کار خیلی قشنگی انجام میدهد.
مرکبات دوستان آشنایان و باغ خودش را در چندین ماشین بار میزند و تعطیلات خودش را اختصاص میدهد به اینکه کام رزمندگان را با میوه و مرکبات شیرین کند. او این کاروان را راه میاندازد و وارد جبهه آبادان میشود، اما در آن جا هواپیمای دشمن این کاروان او بمباران میکند و محمد به شهادت میرسد. معلم شهید محمد تراب نژاد امروز برای جامعه ما الگو است؛ برای گروههای جهادی الگوست، برای معلمهای جوانی که میخواهند وارد آموزش و پرورش شوند الگوی بسیار بسیار تاثیرگذاری است.
او و معلمهایی مثل شهید ابراهیم هادی کلاسشان در چارچوب یک مدرسه و کلاس منحصر نشده بود و شاید بیشترین تأثیر این شهید و شهید ابراهیم هادی در بیرون از مدرسه روی دانش آموزان بوده یعنی همه جا معلم بودهاند نه فقط در کلاس و مدرسه. برای شهید محمد تراب نژاد در واقع جامعه کلاس درس اوست. جامعه مدرسهای است که باید ایفای نقش کند.
انتهای پیام/